کم کم پا را از مرزهای مقدماتی ای که برایم تعریف شده بیرون می گذاشتم. پرس سینه ی فرانسوی" پول اور " و ددلیفت را هم به تمریناتم اضافه کردم. در راه مبارزه بر سر پروتِیین هایم دیدارهایم با دوست دخترم را به حداقل رساندم تا مصالح ارزشمندم را سر هیچ و پوچ هدر ندهم. یادم بود که یکی از اشنایان تازه ام چه طور غم خرج های فیزیکی و بی حساب و کتابش را می خورد : (( دوباره از دستم در رفت و عروس دریایی ام را ول کردم...)) آرتیوم با اینکه مکانیک ساده ی اتومبیل بود از توصیف شاعرانه ی ایگور سوریانین برای لقاح استفاده می کرد.

 

 

"رفتیم بیرون سیگار بکشیم هفده سال طول کشید"