بیا برویم ناجور شویم..

میخواهم شروع کنم . به زندگی به نفس کشیدن اما میترسم از این که هیولا ها دوباره سرو کله شان پیدا شود و من از پسشان برنیایم درست است که بار قبلی غول مرحله ی اخر را شکست دادم ولی دیگر توان مبارزه ندارم از طرفی هم نمیخواهم ترس دوباره در من ریشه بدواند ...  میترسم دل ببندم به رویاها به تو به زندگی و همه چیز نابود شود .. اصلن اگر نابود شد قهر میکنم با دنیا میروم گم وگور میشوم قرص های نمیدان چیز گردان میخورم بلکه یادم برود یادم برود که باخته ام ... اصلن اگر خواست نابود بشود بیا برویم ناجور بشویم :) ها؟

http://uupload.ir/files/gtuy_67.jpg

 

 

پ.ن: خواهش میکنم نیا

رد پا...

http://uupload.ir/files/mm9g_7a81aa57a3a08167b720b81e27f03c1c.jpg

 

من ردپای تو راشعر کردم

یا رد پای تو مرا شاعر کرد؟

تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن ...


شازده کوچولو و روباه را که یادت است؟ شازده کوچولو برای این روباه را اهلی کند هر روز با ناز کمی پیش تر می امد ... مثل من که هر روز بعد از ظهر ساعت چهار میامدم که برویم کلاس و تو از سه و نیم منتظرم بودی... حالا دیگر عملیات اهلی شدن بخوبی و خوشی به پایان رسیده تو برای من با تمام دوست های جهان فرق میکنی الان است که حس میکنم دوستی دارم که در همه ی جهان یکتاست... اما خوش بحال شازده کوچولو ٬ بهتر نبود من نیز یک گل را اهلی میکردم؟ اخر میدانی گل که پا ندارد ٬ یک گوشه مینشید فوقِ فوقش تیغ هایش دستت را زخمی کنند اما غم وداع چیزی فراتر از این هاست ... من در غم فراق تو خواهم گریست ساعت سه و نیم برایم یاد اور توست ... موسیقی و حتی فیلم و داستان همه و همه تو را به یادم میاورد ٬راستی که اهلی شدن چه چیزِ مزخرفی است نه؟ به دوری اش نمی ارزد ... ای کاش برای همیشه پیشم بودی .   

فقط این را بدان تو در برابر من مسئولی... چون تو برایم اواز خواندی ٬ مرا با تمام خوب و بد هایم پذیرفتی ٬ به من اعتماد به نفس دادی ٬ بعد از تو به چه کسی از ترس هایم بگویم؟         

          http://uupload.ir/files/c4cd_230e54bd80503951c2d9597d2d707088.jpg

پ.ن: بله من در فراق تو خواهم گریست ....